یا رب دل پاک جان اگاهم ده
اه شب و گریه ی سحرگاهم ده
در راه خود اول زه خود بی خودم کن
بی خود چه شدم از خود به خو د راهم ده
الهی یکتای بی همتایی ایوب و توانایی بر هر چیز توانی
در همه حال دانایی از عیب و شرک مبرایی
خداوندا قسم بر اخترانت به حق و حرمت پیغمبرانت
به راز غنچه ی نشگفته در باد
به پاکی زلال چشمه ساران
به عمر کوته یک قطره باران
خداوندا قسم بر پاک بازان
بلند اوازگان و پاک بازان مرا زه خود پرستی ها رها کن
چنان اندیشه ای بر من عطا کن
که تقدیری که از ان ناگزیرم توانم جبر و فهمش را پذیرم
و یا عزمی چنان پیگیر بخشم که نا تقدیر را تقدیر بخشم
توانای ده ای بانی تقدیر که بشناسم تبدیر از تقدیر
الهی نام تو ما را جواز مهر تو ما را جهاز
شناخت تو ما را امان لظف تو ما را عیان
الهی ضعیفان را پناهی قاصدان را بر سر راهی
مومنان را گواهی
چه عزیز است انکه را تو خواهی...
نظرات شما عزیزان:
ملیکا
ساعت13:38---29 شهريور 1390
با افتخار لینک شدید.ممنونپاسخ:
سلام دوست عزیز لینک شدید ولی سعی کنید از لینک اتوماتیک استفاده کنید
ریسمان طلایی
ساعت13:34---29 شهريور 1390
ok لینک شدید
|